بد بختی ابداع توست
دمی که شادی و شعف برای تو حاصل میشود
در همان دم
محبوب کل هستی میشوی
انسان غمگین از هستی جدا می ماند ،
غم و اندوه مانع می تراشد ،
زندان می شود ،
شادی و شعف چیزی نیست جز ذوب شدن ، ملحق شدن یا محو شدن در تمامیت
آدم خودخوان اسیر رنج است ، در جهنم سر می کند .
فقط ریائی از خود خواهی است که بهشت برای شما ارمغان می آورد
به سلک سالکان در آمدن
یعنی به طور بنیادی و اساسی
رها شدن از خود خواهی
شعف به طور طبیعی رخ می دهد
و شخصی محبوب هستی می شود ،
بدون هیچ تلاش و کوششی
این توفیق حق تولد ماست
اما برای رسیدن به آن باید مقولات کاذب را کنار گذاشت و تا با واقعیت همنوا شد .
تجربه شعف
نیاز به شجاعت دارد و بس .
عمگینان همیشه ترسو هستند ،
به همین دلیل ساده است
که نمیتوانند از چیزهای کاذب دست بکشند .
آویزان به چیزهای کاذبند – به نفس
نه تنها به نفس که به عم و اندوه خودشان هم آویزانند .
قادر نیستند از بدبختی خود کناره بگیرند .
یک قانون اساسی را به یاد داشته باشید : بدبختی به تو آویزان نمی شود ،
علاقمند به نیست
بدبختی ابداع شخص توست .
تو به سیاه روزی آویزانی
وی این تو را در زندان محبوس میکند ، در جهنم نگهت می دارد .
شجاعت یعنی
دور افکندن چیزهای زشت ، چیزهای کاذب .
دور افکندن همه چیزهائی که باعث درد و مرارت هستند .
آری ، رنج و مرارت لازم هم وجود دارد
اما این کاملا پدیده ای متفاوت است .
رنج ضروری
آن است که شخص باید از خلال آن بگذرد
اگر بخواهد به اوج برسد ،
باید از تپه بالا رفت
که زحمتی ضروری است
اما به زحمتش می ارزد ، در واقع عین شادی است .
مردم به سیه روزی های غیر ضروری آویزانند
که مطلقا مورد احتیاج نیست
این سیه روزی ها کمک به رشد شما نمی کنند – مانع شما هستند
اما برای دور افکندن آن پا به شجاعت نیاز است .
چرا به شجاعت نیاز است ؟
ویرا روی این غم ها حساب باز کرده ایم .
شخص نامراد و سیه روز
از طریق سیه روزی خود کسب توجه می کند ،
همدردی جلب میکند ،
ترحم گدائی میکند .
هر قدر از مردم همدردی ،
توجه ، لطف ، ترحم جلب می کند
به مان اندازه به سیه روزی خود متکی می شود .
می داند که فقط از طریق سیه روزی است
که کانون توجه همکان شده
و این نفس او را ارضا میکند .
اما از سوی دیگر لی لی به لالای سیه روزی اش می گذارد
زخمش را ترو تازه تگه ، می دارد
نمی گذارد زخمش التیام پذیرد
به شجاعتی صرف نیاز است برای خلاصث از این مخمصه
برای آنکه همدردی غیر از عشق است ،
برای آنکه ترحم غیر از عشق است .
جلب توجه به دلایل ناموجه
باعث اغنا شما نمی شود
و توجه به شما چه می دهد ؟
صرفا به نفس شما خوراک می رساند ،
که بار شما را سنگین تر میکند و بس.
زیر سنگینی آن از پا در می آیید ،
زیر سنگینی آن از هم می پاشید .
شجاعت را جمع و جور کن تا بتوانی همه این ها را دور بریزی
و لحظه ای که موفق به دور افکند آن ها شدی
بلافاصله شعف رخ می نماید
چون که شعف طبیعت ماست ،
لازم به ابداع آن نیست ،همیشه هست ، فقط لازم است موانع را از سر راه برداریم .
آچاریا ، فیلسوف معاصر هندی
کوتاه شده م . علمی